دره حسنعلی در روستای اسکلو

طبیعت در روستای اسکلو(kavshan)

بابا قشلاق و مهری

سپیده دم بابا قشلاق

دو قلوهای یه روزه

از کجا شروع کنم؟از ادمای مهربونش بگم از صداقتشون از مهمون نوازیشون از.................

روستای اسکلو در ۲۷ گیلومتری شهر گلیبر قرار دارد این روستا با داشتن تقریبا ۵۰۰ نفر جمیعت از شمال همسایه روستای مگیدی از جنوب همسایه ناپوشته از غرب همسایه روستاهای هجراندوست و اغویه واز شرق همسایه ینگی قشلاق و کولشلو محسوب میشود.

اب و هوای کوهستانی دارد در تابستان هوای بسیار خنکی دارد و زمستانی سرد.....

لطف خداوند از هر نظر شامل این روستا بوده و هست،با داشتن جنگلهای فراوان و طعبیت زیبا

از قدیم گفتند شنیدن کی بود مانند دیدن،انشالله که بیایید و با چشم خودتان ببینید

مسافران زیادی در طول سال به این روستا می ایند بنده یه گله گی کوچکی از این دوستان دارم

طبیعت وقتی زیباست که تمیز و پاگیزه است ،متاسفانه بعضی از دوستان یه مقدار رعایت نمی کنند

به عنوان مثال دره حسنعلی در این روستا یکی معجزههای طبیعته،باور کنید که من دو ماه قبل که اونجا بودم واقعا متاسر  شدم میخواستی راه بری پات به زمین نمی رسید از بس که اشغال ریخته اند واقعا حیف نیست ،دوست عزیز شما این همه هزینه میکنید برا مسافرت دو سه تا کیسه زباله چیزی نیست،خواهش و تمنا میکنم اشغالها را درون کیسه گذاشته و درش را ببندید حالا یا اهالی جمع میکنند یا باد و باران میبره،بخاطر اینکه خودتان لذت ببرید تمنا میکنم مورد ذکر شده را رعایت بکنید.

مورد دوم درختان هستند در روستای ما یه جنگل فندق هست نرسیده به روستا،دوست دارم که با چشمهای خودتان ببینید که چه بلایی سر این درختهای فندق اوردن،خیلی از درختها شکوندن و خیلیهاشون خشک شده این خدا را خوش نمیاد،زیبایی منطقه بخاطر وجود همین درختاست.

در روستا ما سوپری نداریم اگر انشالله تشریف اوردید مایحتاج خود را تهیه کنید که خدای نکرده ما شرمنده نشیم.

دوست عزیزی سوال کرده بود برای ماندن در شب مکانی هست.

دوست عزیز سراسر سال زیر سقف میخوابیم چند روز هم زیر اسمان ابی اسکلو بخواب که ببینی چقدر ستاره در اسمان است ،باور کنید من چند سالی که در تهران هستم هنوز ستارهای ندیده ام،

دور تا دور روستا پر از زمینهای پوشیده از چمنه ،روی همین چمنها چادر خود را بر پا کنید و چند روز دور از هیای هوی شهر اسمان زیبای پر از ستاره خدا را بتگرید،ودر ان خلوت شب ببینید که چقدر احساس ارامش میکنید،در غیر این صورت بنده کلبه درویشی دارم که مطلق به خودتان است که به عشق شما عزیزان بنا کرده ام در خدمتم.

از اینکه وقت گرانبهایتان را صرف بازدید از این وبلاک کرده اید سپاسگزارم،به امید دیدار

گئتمه ترسا بالاسی

اذن ور توی گئجه سی من ده سنه دایه گلیم          ال قاتاندا سنه مشاطه ،تماشایه گلیم

سن بو مهتاب گئجه سی سیره چیخان بیر سرو اول        اذن وئر، منده دالنجا سورونوب سایه گلیم

منه ده باخدین او شهلاگوءزوله،من قاراگون         جرئتیم اولمادی بیر کلمه تمنایه گلیم

من جهنم ده ده باش یاسدیقا قویسام سنیله        هئچ اییلمام کی دوروب جنت ماءوایه گلیم

ننه قارنیدادا سنله اءکیز اولسیدیم اگر         ایسته مردیم دوغولوب بیرده بو دنیایه گلیم

سن یاتیب جنتی روءیاده گورنده گئجه لر           منده جنتده قوش اوللام،کی او رویایه گلیم

قیتلیغ ایللر یاغشی تک قورویوب گوءز یاشیمیز         کوی عشقونده گرکء بیرده مصلایه گلیم

سنده صحرایه مارال لار گیمی بیر چیخ،نولی کی         منده بیر صیده چیخانلار کیمی،صحرایه گلیم

اللاهوندان سن اگر قورخمیوب،اولسان ترسا          قورخورام منده دوءنوب دین مسیحایه گلیم

شیخ صنعان کیمی دونقوز اوتاریب ایللرجه           سنی بیر گوءرمک ایچون معبد ترسایه گلیم

یوخ صنم!انلامادیم،انلامادیم،حاشا من          بوراخیم مسجدیمی،سنله گلیسایه گلیم!

گل چیخاق طور تجلایه،سن اول جلوه ی طور        منده موسی گیمی،او طوره تجلایه گلیم

شیردیر<شهریار>ین شعری،الینده شمشیر          کیم دئیه ر من بئله بیر شیر له دعوایه گلیم؟       

اسکلو(ashaynikesh)تقدیم به اقای خلیل سمایی

اسکلو(مهری چایی)

اثار باستانی روستای اسکلو(kalan dashlari)

اسکلو(avani)

باز گشت به خانه(کوشن)

تقدیم به پسر خاله عزیزم اقای خلیل سمایی

تابستان فصل برداشت محصول مرداد 89

از اینکه سفره ات خالی مانده است نگران نباش.

اگر بتوانی سفره خالی دلت را با صفا و صمیمیت انباشته کنی.

و عطر محبت را در میانش بپراکنی انگاه خلوت ان برایت به یاد ماندنی تر ازلحظه ای است. 

که دستارت سرشار و انبوه شده است ازیاد نبر.

در سادگی ها زیبایی هایی نهفته است که تکرار شدنی نیستند.

خلوت دل را تا میتوانی ساده و پر صفا نگه دار.

ماه رمضاان در روستای اسکلو حالو هوای دیگری دارد .از اول ماه مردم روستا هر روز بعد از افطار در مسجد روستا جمع شده و بعد از خواندن نماز مشغول صرف چای و صحبت کردن میشن.

بعد از نماز و صرف چای روحانی مسجد منبر میره و بعد خداحافظ تا فردا.

یادم میاد ده سال قبل ماه رمضان همیشه مشدی سیف الله حبیبی هم اذان صبح را میداد هم اذان افطارو.صدای خیلی دلنشینی داشت و دارد

افسوس که دیگه سنش رفته بالا و ازان اذانها خبری نیست افسوس.

در روستای ما هر سال اخر ماه رمضان اقای زینال نامی نذر اشی دارند که به کمک اهالی نذرشان ادا میشه اخیرا هر کسی هم نذری داشته باشه در پخت اش شرکت میکنه.

بعد از نماز عید فطر اش در مسجد توسط اهالی  صرف میشه. خیلی خوشمزه میشه. جاتون خالی.

در اخر در این ماه عزیز از همتون التماس دعا دارم .شما را به خدا در نماز صبحتون در این ماه عزیز منم دعا کنید که خیلی محتاجم.

 

لذت زندگی

بودیم وکسی پاس نمی داشت که هستیم               باشد که نباشیم و بدانند که بودیم

تا که بودیم نبودیم کسی                                         کشت ما را غم بی هم نفسی

تا که خفتیم همه بیدار شدند                                   تا که رفتیم همگی یار شدند

عزیزان قدر آن شیشه بدانید که هست                      ورنه آن موقع که افتاد و بشکست

با عرض سلام مجدد.

 

شاید باور نکنید من روزهایی که در روستایه اسکلو هستم و بودم و خواهم بود ازبهترین روزهای عمرمه.

در اینجا یادی از اقای مهندس یونس شرقی میکنم که نیمی از بهترین لحظات عمرم را با ایشان طی کردم.

روزهایی که با ایشان بودم باور کنید که قابل وصف نیست.

در اینجا به ایشان میگم که هر چند که شما تا حدودی ما را از یاد بردی اما شما برای من همیشه بهترین دوست بودید و خواهید ماند.

هر جا که هستی باش اسمانت ابی              و تمام دلت از غصه دنیا خالی انشالله

اینایی که میگم حرف دلمه.

چی میشد که ما ادما همیشه خودمونو به دوستانو اشنایان انقدری نزدیگ میکردیم  که اینگار در مجلس ختمشان هستیم .

اگر واقعا اعتقاد داریم که مرگی هم هست پس اینهمه قهر و دوری و حق ونا حق چیست.؟

اگر به روزی دهی خداوند اعتقاد داریم اینهمه دروغ و قسم ودزدی برا چیه؟ 

اگر مرگ را قبول داریم اینهمه مال حرام جمع کردن برا چیه ؟

اینهمه حق و نا حق اینهمه دزدی  کلاهبرداری .چه مقدار از این اموال نا حقو ادم میتونه با خودش ببره.

من منظورم شخص خاصی نیست .

حرفهای دلمو زدم .

همینقدر میگم که عزیزان همدیگه را دوست داشته باشید.وانشالله که فردا کلمه ای کاش ...........را به کار نبرید.

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم            که تا نا گه ز یکدیگر نمانیم

کریمان جان فدای دوست کردند            سگی بگذار ما هم مردمانیم


از اینکه وقتتون برا خواندن مطالب بالا صرف کردید خیلی متشکرم.

در پناه حق.

تولد اقا رضا اذر 84 از البوم شخصی

جاده شمشک شهریور 88 از البوم شخصی

اسکلو رودخانه اسیاب{دگیرمان چایی}تیر89

اسکلو تیر ماه 89

اسکلو تیر ماه 89

اقا داریوش و اقا ناصر اول تابستان89 در روستای اسکلو

زنده یاد کربلایی محرم خادم مسجد باب الحوایج اسکلو

ماه محرم در روستای اسکلو

ماه محرم در روستای اسکلو

با سلام.

امروز میخوام از مراسمای ماه محرم در روستای اسکلو براتون بگم.

عزاداری برای شاه شهیدان در روستای اسکلو از دو سه روز مانده به ماه محرم شروع میشه.

تا شب سوم.اوایل مسجد تقریبا ارومه اما نه باین معنی که خالیه.

از روز چهارم یا پنجم یواش یواش عاشقان اقا وارد دهات میشن.

هر شب در مسجد مراسم شاخصی زنی وسینه زنی اجراء میشه.باین ترتیب که دو سه بار شاخصی میزنند و یکبار نوحه واخر مراسم سینه زنی اجراء میشه واخوند مسجد منبر میره.

مراسم شاخصی در روستا به دو حالت اجراء میشه در داخل مسجد حالت نشسته و در بیرون از مسجد حالت ایستاده.

در روز تاسوا در مسجد سفره احسانی پهن میشه که نزدیک دو هزار نفر از این احسان بهرهمند میشوند .که اکثرا از دهاتهای اطراف وکلیبر هستند که برای عزاداری به روستا تشریف مییارن.

از ظهر تاسوا مراسم عزاداری همراه با علم مسجد هست.که در این مدت یک روزه هر کسی به علم نظر داره باید نظرش ادعا کنه.

 در ماه محرم شبها در مسجد هر کسی نظر داشته باشه به مسولین جمع اوری نظور تحویل میدهند. 

درباره علم مسجد روستا فقط این میگم که ای کاش در ماه محرم در روستا باشید تا معجزاتش را ببینید.

یا اینکه از همین جا هم یه نیتی بکنید(خیر)تا به عزمت این علم پی ببرید.

مراسم عزاداری تا ظهر عاشورا ادامه داره وبعد از اذان ظهر عاشورا مراسم تمام میشه.

بعد از نماز ظهر عاشورا در مسجد وقتی از مسجد بیرون میایم همه دنبال مهموند که سفرشون در این روز خالی از مهمون نباشه.

اگه بخام دقیق براتون از عزاداری روستا بگم باید دو روز بنویسم.

فقط اینو میگم که اگه شد به عشق اقا در ماه محرم به اسکلو بیایید تا معنی واقعی عشق به اقا را با چشمان زیبایتان ببنید.

انشالله که چشماتون جزء برا اقا نگریه.

ما را هم دعا کنید. 

با سلام

بی خبر ازهم خوابیدن چه سود       بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود

زنده را تازنده هست باید به فرادش رسید      ورنه برسنگ مزارش اب پاشیدن چه سود

گرنرفتن خانه اش تا زنده بود      خانه صاحب عزا تا صبح خوابیدن چه سود

گر نپرسی حال من تا زنده ام        بعد مرگم اشک ونالیدن چه سود

زنده را در زندگی قدرش بدان       ورنه مشکی را برای مرده پوشیدن چه سود

گر نکردی یاد من تا زنده ام        سنگ مرمر روی قبرم وانهادنها چه سود

من فکر میکنم اگر ما انسانها بخواهیم معنی این شعر را درک کنیم و بفهمیم و به ان عمل کنیم باور کنیم که زندگی خیلی شیرینتر میشه وخیلی از مشکلات بوجود نمیاد

من اعتقاد دارم که حتی عمرمان هم زیاد میشه.

تقدیم به همه فرزندان ایران مخصوصا پسرم اقای رضا عباسپور